لیلی و مجنون❤

کاش این عشق فقط، دیدن چشمانت بود
کاش سهم دل من بوسه به دستانت بود😢
آنچنان قلب من از عشق تو زیبا شده است
کاش دیدارت از این قلب من امکانت بود😢
از بس از دوری تو سردم و دلتنگم من
کاش دستان من حلقه به تو الآنت بود😢
گر که خواهی که سخن راست بگویم با تو
کاش هر روز و شبم کاش که دیوانت بود😢
گر چه راضی نشود این دل عاشق هرگز
گر که بیمار شوی عشق تو درمانت بود😢
کاش هر روز که از خواب تو بر می خیزم
شاهد آن رخ و هم آن لب خندانت بود😢
هر چه سهوا ز بدی قلب تو را بشکستم
بر من رو سیه و عاشقت احسانت بود😢
بس که مهرت به دل عاشق من بنشسته
کاش هم عهد و وفادار به پیمانت بود😢
گر که پرسی ز چه علت به تو دل بستم من
پاسخش چشم پر از عشق تو مژگانت بود😢
کاش میشد که در این کلبه درویشی ما
تو شوی صاحب این خانه و مهمانت بود😢
گر چه مهمان دو صباحی شده ام دنیا را
تا ابد کاش که این عاشقت حیرانت بود😢
اگر عشقم به تو جرم من مجنون باشد
تا ابد کاش که محبوس به زندانت بود😢
گر چه عمریست ز دوری تو دلسوخته ام
کاش بر این دل من طاقت هجرانت بود😢
شوق دیدار تو کی بشکفد این قلب مرا
کاش این غنچه گلی گوشه گلدانت بود😢
گر خدا خواست بهشتم برد از روی کرم
تا ابد کاش که همراه تو رضوانت بود😢
گر چه آبادی ام از لطف و کرم های خداست
تا ابد کاش که از عشق تو ویرانت بود😢
من چقد کاش بگویم که تو باور کنی ام
کاش در خانه ما بودی و قربانت بود😢
کاش سلطان دلم بودی و این جانبازت
تا ابد عبد تو و تابع فرمانت بود😢
گر که بین تو و این خاک یکی را خواهم
عشق تو بهتر و برتر هم از ایرانت بود😢
کاش میشد که ببینی که دلم طوفانیست
کاش بر عشق تو در قلب من ایمانت بود😢
😢😢😢😢😢❤❤😢😢😢😢😢